![مداح وحید شکری](https://mahla315.ir/wp-content/uploads/2023/09/مداح-وحید-شکری-480x480.jpg)
با هو الغالب یا هو الکامل
آمده میدان نبرد ابوفاضل
در صف صفین دلهره افتاد(۲)
تا ابو شعثا رو ، زد ابوفاضل(۲)
به سینه زره
میزند قمر بانگ خطر میزند دشمن
به ابرو گره
میزند قمر چون شیر نر میدرد بعداً
پیکان به زه
میزند چو خاک اَندر هوا میپرد دشمن
قمر
فرزند یل / ابوطالبه
مثل باباشه اسدالله غالبه
معاویه هم / فراری شده
هر کی طرف با قمره فرار واجبه
(دلبر و دلداده و دلدار
ابالفضل
ای پسره حیدر کرار
ابالفضل)
ابوفاضل یا ابالفضل…
*** *** *** *** ***
همهمه بینِ ، جمع کفاره(۲)
این علیه یا ابالفضل علمداره
میسَر و میمَن زیر و رو میشن(۳)
اگر یک لحظه قمر ، نقاب برداره(۲)
قدم بر قرار
قدم میزند تک یل چونان میدهد جولان
در آرد دمار
از آن که کند من من در این عرصهٔ جیحان
فرار الفرار
یلان چون زنان معجر به سر اسلحه میدان
قمر
مولااااا
یا ابالفضل(۲)
کَشّافُ الکُرَب / قتال العرب
مالک صد قدم ز او میماند عقب
ابن ابرهه / بی سر دیدمت
از لشگر صدا درآید یا للعجب
ابوفاضل یا ابالفضل…
![مداح وحید شکری](https://mahla315.ir/wp-content/uploads/2023/09/مداح-وحید-شکری-150x150.jpg)